انگاه که در غروبی غمگین تو را ای مسافر عشق بدرقه میکردم
به تو می اندیشم
انگاه که ارزوهای وصالت را پیغام قاصدک های صحرایی میکردم
انگاه که جانم همانند پروانه ای بر شمع پر فروغت میسوخت
و اکنون تهی از خاطرات دلواپسی است
به تو می اندیشم
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]